بررسي نکات مهم 3 داستان انگليسي کودکانه

جمعه 15 دی 1402
3:47
گیسوی در هم

بررسي نکات مهم 3 داستان انگليسي کودکانه

u222445_2.jpg

قصه کودکانه جک و لوبياي سحرآميز (Jack and the Beanstalk Story for kids)

صحنه ?: يک بيوه فقير و پسرش، جک، در يک روستاي کوچک زندگي مي کنند.

  • قصابي پيشنهاد مي کند که گاو جک را با لوبياهاي جادويي مبادله کند.
  • مادر جک از اين معامله ناراضي است، اما جک اصرار مي کند.

صحنه ?: جک لوبيا ها را از پنجره بيرون مي اندازد.

  • صبح روز بعد، جک با يک نردبان غول پيکر که تا ابرها مي رسيد، بيدار مي شود.
  • او نردبان را بالا مي رود تا قصر يک غول را در ابرها پيدا کند.

صحنه ?: جک مرغ طلايي و تخم طلايي آن را مي دزدد.

  • يک پري به جک مي گويد که غول مرغ طلايي پدرش را دزديده و کشته است.
  • جک مخفيانه وارد قصر غول مي شود و مرغ و تخم طلايي روزانه آن را مي دزدد.

صحنه ?: جک از قصر غول فرار مي کند.

  • همسر غول بيدار مي شود و فرياد مي زند که شوهرش را صدا کند.
  • جک از نردبان پايين مي رود و آن را با يک تبر قطع مي کند.

صحنه ?: جک و مادرش خوشبخت و شاد زندگي مي کنند.

جک و مادرش به روستاي خود باز مي گردند و با مرغ طلايي به راحتي زندگي مي کنند.

بيشتر بخوانيد: قصه کودکانه جک و لوبياي سحر آميز

پيام داستان Jack and the Beanstalk

  • قدرت جادو و اهميت ريسک پذيري را دست کم نگيريد.
  • در برخورد با موجودات شرور باهوش و زيرک باشيد.
  • هميشه ارزش کار سخت و پشتکار را قدرداني کنيد.

توضيح برخي از نکات Jack and the Beanstalk

در صحنه اول، جک گاو مادرش را با لوبياهاي جادويي مبادله مي کند. اين معامله ممکن است براي برخي عجيب به نظر برسد، اما در داستان هاي عاميانه، گاو اغلب نماد ثروت و رفاه است. بنابراين، مبادله گاو با لوبياهاي جادويي نشان مي دهد که جک و مادرش در شرايط مالي خوبي نيستند.

در صحنه دوم، جک لوبيا ها را از پنجره بيرون مي اندازد. اين کار ممکن است براي برخي احمقانه به نظر برسد، اما در داستان هاي عاميانه، لوبياهاي جادويي اغلب نماد فرصت ها و امکانات جديد هستند. بنابراين، پرتاب لوبيا ها توسط جک نشان مي دهد که او از فرصت ها استقبال مي کند و براي رسيدن به موفقيت تلاش مي کند.

در صحنه سوم، جک مرغ طلايي و تخم طلايي آن را مي دزدد. اين کار ممکن است براي برخي غيراخلاقي به نظر برسد، اما در داستان هاي عاميانه، مرغ طلايي اغلب نماد ثروت و فراواني است. بنابراين، دزديدن مرغ طلايي توسط جک نشان مي دهد که او براي رسيدن به اهدافش از هيچ تلاشي فروگذار نمي کند.

در صحنه چهارم، جک از قصر غول فرار مي کند. اين کار ممکن است براي برخي خطرناک به نظر برسد، اما در داستان هاي عاميانه، فرار از خطر اغلب نماد پيروزي قهرمان است. بنابراين، فرار جک از قصر غول نشان مي دهد که او در نهايت بر مشکلات غلبه مي کند.

در صحنه پنجم، جک و مادرش خوشبخت و شاد زندگي مي کنند. اين پايان خوش داستان نشان مي دهد که تلاش و پشتکار هميشه به نتيجه مي رسد.

قصه کودکانه طلايي و سه خرس (Goldilocks and the Three Bears Story for kids)

روزي روزگاري، سه خرس در يک کلبه ي کوچک زندگي مي کردند. مادر خرس، پدر خرس و خرس کوچولو هر کدام کاسه ي جو دوسر، صندلي و تختخواب مخصوص خود را داشتند. يک روز صبح، خرس ها براي پياده روي به دشت رفتند و جو دوسر خود را روي ميز گذاشتند.

دختري کنجکاو به نام گلديسکل ها به کلبه ي خالي رسيد و تصميم گرفت جو دوسر را امتحان کند. او جو دوسر پدر خرس را خيلي شور، جو دوسر مادر خرس را خيلي بي مزه و جو دوسر خرس کوچولو را دقيقاً مناسب يافت. گلديسکل همچنين هر کدام از صندلي ها و تختخواب هاي خرس ها را امتحان کرد و تختخواب خرس کوچولو را راحت ترين يافت.

وقتي خرس ها به خانه برگشتند، متوجه شدند که جو دوسر و صندلي هايشان دستکاري شده و تختخواب هايشان به هم ريخته است. آنها به طبقه بالا رفتند و گلديسکل را خوابيده در تخت خرس کوچولو پيدا کردند. خرس ها خشمگين بودند و غريدند، گلديسکل را بيدار کردند. گلديسکل وحشت زده شد و سريع از پنجره بيرون پريد و فرار کرد.

خرس ها بعد از خواندن نامه ي عذرخواهي گلديسکل تصميم گرفتند او را ببخشند. گلديسکل قول داد که از اموال ديگران بيشتر احترام بگذارد. گلديسکل و خرس ها بهترين دوستان شدند و با هم ماجراهاي شادي را تجربه کردند.

بيشتر بخوانيد: قصه کودکانه طلايي و سه خرس

پيام داستان Goldilocks and the Three Bears

  • کنجکاوي مي تواند شما را به دردسر بيندازد.
  • قبل از ورود به خانه ي ديگران، اجازه بگيريد.
  • از اموال ديگران احترام بگذاريد.
  • اگر اشتباه کرديد، عذرخواهي کنيد.
  • مي توان با گذشت و بخشش، روابط را بهبود بخشيد.

قصه کودکانه لباس‌هاي جديد پادشاه (The Emperor’s New Clothes story for kids)

روزي روزگاري، پادشاهي خودخواه بود که هر روز لباس‌هاي جديد مي‌پوشيد. وقتي خياطانش ديگر نمي‌توانستند لباس‌هاي جديدي براي او بدوزند، اعلام کرد که هر کس بتواند لباس جديدي براي او بدوزد، جايزه بزرگي دريافت خواهد کرد. دو کلاهبردار به قصر پادشاه آمدند و گفتند که مي‌توانند پارچه‌اي خاص ببافند که فقط افراد باهوش مي‌توانند آن را ببينند.

پادشاه هيجان زده شد و به آنها مقدار زيادي پول داد تا شروع به بافتن کنند. کلاهبرداران وانمود کردند که پارچه را مي‌بافند و صداي کليک‌هاي دستگاه بافندگي را براي فريب پادشاه و وزرايش توليد مي‌کردند. پادشاه چندين وزير را براي ديدن پارچه فرستاد، اما آنها همه وانمود کردند که آن را مي‌بينند تا مبادا احمق خوانده شوند. سرانجام، روز رژه فرا رسيد و پادشاه در حالي که لباس‌هاي جديدش را مي‌پوشيد، در خيابان‌ها راه مي‌رفت. پسر کوچکي فرياد زد که پادشاه برهنه است و همه? ديگران به زودي حقيقت را متوجه شدند. پادشاه تحقير شد، اما همچنين درس ارزشمندي در مورد خودخواهي و صداقت آموخت.

بيشتر بخوانيد: قصه کودکانه لباس جديد پادشاه

پيام داستان The Emperor’s New Clothes

  • خودخواهي مي‌تواند منجر به اشتباهات بزرگي شود.
  • مهم است که حقيقت را بگوييم، حتي اگر به ضررمان باشد.
  • صداقت هميشه ارزشمند است، حتي اگر در کوتاه مدت باعث شرمساري شود.


[ بازدید : 49 ] [ امتیاز : 2 ] [ نظر شما :
]
تمامی حقوق این وب سایت متعلق به گیسوی در هم است. || طراح قالب avazak.ir
ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]